گسترهی مورد بررسي در بلوک ساختاري ارس (شمال باختري ايران) قرار گرفته است (Berberian and Yeats, 1999) . اين منطقه، در پهنهی برخوردي ميان صفحههای ايران، عربی و قفقاز جاي داشته و درگير جنبشهاي ناشي از برهم کنش اين سه پهنه ميباشد و از این نظر از ويژگيهاي لرزهزمينساختي منحصر بهفردي برخوردار است.
واحد شمال باختري ايران بهعنوان يکي از اجزای تشکيلدهندهی پهنهی ساختاري «حاشيه قفقاز» در بخش جنوب خاوري آن و در پهنهاي بهنام فلات ترکي- ايران جاي گرفته است (شکل1-7).
در يک نماي کلي، محدودهی ياد شده دربرگيرندهی مناطقي از خاور ترکيه، آذربايجان، شمال باختر ايران و جنوب ارمنستان ميباشد. فلات ترکي- ايراني بخشي از پهنهی همگرایی صفحههای عربی- اوراسيا ميباشد که با آغاز همگرايي قارهاي- قارهاي (در 13-7/10 ميليون سال پيش) و محدود شدن درياي پاراتتيس و اتصالات ميان باقيماندههاي آن (در بين دو درياي سياه و خزر) بر اثر فرازش حاصل از آن، در ناحيه ياد شده شکل گرفته است (Van Couvering and Miller, 1971 ). از نظر ريختشناختي، اين فلات ارتفاع میانگینی به ميزان 2 کيلومتر دارد.
پهنهی ساختاري «حاشيه قفقاز» شامل دو پهنهی همگرايي شمالي- جنوبي، يکي بين صفحههای عربی و اوراسيا در بخش خاوري (که براساس مدل NUVEL-1 داراي نرخ همگرايي 30 ميليمتر در سال است) و ديگري بين صفحههای آفريقا و اروپا در بخش باختري (با نرخ همگرايي 10 ميليمتر در سال) ميباشد (Cisternas and Philip, 1997 ).
اختلاف سرعت اين دو پهنهی همگرايي همجوار توسط يک جابجايي راستالغز- چپگرد بر روي گسلهی اردن (با روند شمال شمال خاور- جنوب جنوب باختر) در مرز ميان صفحههای عربی (در خاور) و آفريقا (در باختر) نمود مييابد (شکل 7-1 ).
با باز شدن درياي سرخ در تورتونين (ميوسن بالايي، حدود 10 ميليون سال پيش) و حرکت صفحهی عربی بهسوي شمال، بلوک آناتولي (ترکيهی مرکزي) به سمت باختر و بلوک ايران به سمت خاور شروع به حرکت کردهاند و اين در حالي بوده که بخش مرکزي يعني قفقاز نيز در همين زمان شروع به کوتاهشدگي و تغييرشکل ناشي از آن (چين خوردن و گسلش معکوس) نمود (Cisternas and Philip, 1997 ) (شکل 8-1 ).