در بيان گسلش جنبا تعاريف گوناگوني ارائه شده است ولي بطور كلي و ساده شده مي توان گفت: اگر گسلهای در طول عمر رژیم زمینساختی معاصر و حاکم بر منطقه (در طی کواترنر پسین و بهویژه عهد حاضر) فعالیت کرده باشد، آنرا گسلهی جنبا مینامند. گسلههایی که در این بازهی زمانی جنبشی نداشتهاند، گسلهی غیرجنبا نامیده میشود و احتمال جابجایی و جنبایی آنها در آینده، بسیار ضعیف میباشد.
ثبت زمين لرزههای کهن، مشاهدهی گسیختگیهای سطحی کهن، روانگراییهای قدیمی و ... بر روی قطعههای گسلی، نشاندهندهی جنبا بودن آن قطعههای گسلی میباشد.
همچنين هرگونه جنبش لرزهای (جنبشهای خرد لرزهای، زمين لرزههای با بزرگای کم و یا زمين لرزههای بزرگ) بر روی گسلهها، گویای جنبا بودن آن قطعههای گسلی میباشد. به باور Allen (1975) ، گسلهای با نشان جنبایی در هولوسن (ده هزار سال گذشته)، باید جنبا منظور شود. این در حالی است که Nikonov (1995) ، گسترش این بازه را تا چهارصد هزار سال (تمام پلئیستوسن پسین و بخشهایی از پلئیستوسن میانی)، ضروری میداند.
بررسیهای ریختزمینشناختی ساختارهای جوان همچون افرازهای گسلی، پادگانههای رودخانهای، مخروطافکنهها، سطوح مثلثی شکل شکل گرفته در جبههی کوهستان یا بر روی افراز گسلی، آبراهههای قطعشده و جابجا شده، جابجاشدگی نهشتههای کواترنر توسط گسلهها، چینخوردگی یا خمیدگی نهشتههای جوان، وجود سطوح ریختزمینشناختی جوان بر روی افرازهای گسلی و یا بر روی جبههی کوهستان، سدهای غیرقابل نفوذ در سفرههای آب زیرزمینی، شیب بستر رودخانهها در مقطع طولی، تغییرات گسترش بستر درهها، شکل مقاطع عرضی درهها، وضعیت رسوبگذاری نهشتههای جوان و حفر قائم رودها نسبت به جبههی کوهستان و ... همگی در کنار هم سبب جمعآوری دادههای جامعی بهصورت کیفی و همچنین نشانگرهای کمی در مورد وجود یا نبود جنبایی در یک منطقه و یا بر روی یک گسله، میگردند (سلیمانی، 1378).