مطالعه لرزه خیزی و معرفی سرچشمه های لرزه زا در ایران مرکزی

مجری طرح: دکتر حمید نظری
همکاران: دکتر مرتضی طالبیان _ دکتر منوچهر قرشی
سال: 1397
ابهام در رفتار لرزهای با راستای رو به شمال گسلهای امتدادلغز در ایران مرکزی بیشتر به دلیل نبود زمین لرزههای تاریخی و دستگاهی و همچنین رکوردهای دیرینه لرزهای در امتداد گسلهای فعال به وجود میآید (برای مثال Ambraseys and Melville, 1982; Ambraseys and Jackson, 1998; Berberian and Yeats, 1999; Engdahl et al., 2006). این رفتار سکون لرزه ای که مدت ها موضوع بحث است، گسله ای فعال کرنشهای انباشته شده در طول زمان را رها میکنند. اگر این گسل ها کرنش انباشته شده را توسط خزش لرزهای آزاد کنند مانند چیزی که پیش از این توسط Berberian (1976) به عنوان یک رفتار ممکن برای گسل دهشیر پیشنهاد شد، یا زلزلههای بزرگی که تولید میکنند، در زمین لرزه های ثبت شده تاریخی ناشناخته اند. اگرچه هیچ پروفیل ژئودزی دقیقی در امتداد این گسل های امتداد لغز که شاهدی بر تولید خزش زلزله باشد در دسترس نیست، نبود خرد لرزههای قابل توجه درست در امتداد گسل ها فرضیه خزش را خیلی بعید میسازد. به علاوه، وضوح چینه ای افقی انباشته حفظ شده در طول گسل های امتدادلغز میتواند در طی زمین لرزه های بزرگ و نادر به جای خزش مداوم اتفاق بیفتد. بنابراین، انجام مطالعات دیرینه لرزه شناسی تنها راه حل این ابهامات و مدرک رفتار لرزهای این لغزش آرام گسل های امتداد لغز در طی آخرین چرخه لرزهای آن هاست. با این وجود اغلب مطالعات دیرینه لرزه شناسی قبلی در ایران در ایران مرکزی انجام نشده است (De Martini et al., 1998; Hessami et al., 2003; Solaymani Azad, 2009)، زاگرس (Bachmanov et al., 2004) و البرز (Nazari, 2005; Ritz et al., 2006, 2012; Nazari et al., 2009b, 2010; Solaymani Azad et al., 2011). دادههای موجود دیرینه لرزهشناسی در ایران مرکزی نشان میدهد که لغزش های بطئی، در غربیترین دو گسله های راستالغز لرزهزا، گسل های دهشیر و انار، دوره بازگشت طولانی چندین هزار ساله دارند. قابل توجه است که چنین دوره بازگشت طولانی میتواند توسط رسوب گذاری ناقص ثبت شده در حفاری ترانشه که منجر به کم شدن تعداد واقعی زمین لرزه های قدیمی میشود، با ارزش باشد. تاریخچه لرزهای گسلهای ده شیر، انار و نایبند ثبت شده در طی آخرین دورههای لرزهای آنها پیشنهاد میکنند که این گسلهای لرزه خیز توانایی تولید زمین لرزههای با بزرگی Mw>7 را در آینده نزدیک دارند. همه این ملاحظات نشان میدهد که ایران مرکزی یک بلوک سفت و محکم نیست و دگرشکلی داخلی محدود مسئول خطرات لرزه قابل توجهی است. روی هم رفته، زمین لرزههای تاریخی اندکی از فعالیت گسلهای امتداد لغز راستگرد با راستای شمالی – جنوبی ایران مرکزی وجود دارد.
اگرچه، رکوردهای موجود دیرینه لرزهشناسی نشان از رخداد زمین لرزه سترگ و نادر ناشی از جنبش این گسله ها در گذر هزار ساله اخیر دارند. برخی از این زمین لرزهها در یک دوره زمانی فراتر از کاتالوگهای تاریخی رویدادهاند درحالیکه تعدادی از آنها در طی دو هزار سال اخیر رویدادهاند. رکودهای تاریخی لرزهای در فلات ایران یک دوره زمانی طولانی که در حدود 2400 سال است را دربرمی گیرد (برای مثال Ambraseys and Melville, 1982). اگر چه هیچ چشمه لرزهای تاریخی قبل از قرن چهارم پیش از میلاد وجود ندارد، مطالعات پارینه لرزه شناسی باستانی شواهدی را برای وقوع حداقل 6 زمین لرزه ویرانگر در سراسر فلات ایران بین 2700 تا 6000 سال قبل ارائه میدهد. این زمین لرزهها باید در سال 700 پیش از میلاد در تپه گودین، سال 800- تا 1000 پیش از میلاد در تپه مارلیک، سال1600 -1650 پیش از میلاد در تپه گودین، سال 200 پیش از میلاد در تپه آق تپه، سال 1500-2000 پیش از میلاد در تپه سگزآباد و سال 3800 پیش از میلاد در تپه سیلک (Ambraseys and Melville, 1982; Berberian and Yeats, 2001 and ; منابع آن Berberian et al., 2012 ) رویداده باشند. اگر چه این زمین لرزههای رخداده در دوره های زمانی که طی آن حداقل تعدادی از اسناد اداری به جای مانده از معابد عیلامی از ابتدای هزاره سوم پیش از میلاد در تپههای سیلک و یحیی در فلات ایران مرکزی به ترتیب در نزدیکی کاشان و جنوب کرمان وجود داشت (Gershevitch, 1985)، هیچ گزارش کتبی معاصر از این رویدادها وجود ندارد. شناسایی این زمین لرزههای قدیمی، که تنها بر پایه شواهد زمین لرزههای باستانی است، پیشنهاد میکنند که تعدادی از این رویدادها شاید تا پایان امپراطوری هخامنشیان تا سال 330 پیش از میلاد گزارش شده باشند اما رکوردهای مربوطه احتمالا در دوران تهاجم الکساندر (سال 323-334 پیش از میلاد) از بین رفته اند.